قاری، بعید بود نفس کم بیاوری!
از حج برایم آه دمادم بیاوری...
سوغات ما ، تلاوت تو پای کعبه بود
رفتی که عطر سوره مریم بیاوری...
خواندی برایم آیه «مِنَ الْمَاء کُلَّ شَیْءٍ...»
رفتی از آب چشمه زمزم بیاوری...
گفتم اگر برای تو زحمت نمی‌شود
لطفی کنی برام کفن هم بیاوری...
حالا شنیده‌ام کمرت زیر تشنگی...
نشنیده‌ام به ابروی خود خم بیاوری...
این حنجره چگونه لگدکوب شد، عزیز؟!
مـادر بعید بــود نفـــس کم بیـــاوری...
از كجا بگويم!....در خانه ي كه را بزنم
دردم را از كه بجويم..و درمانش را نيز..........
اين درد ....دردي بس طولانيست...بس دردناك است...كه مرا هم موحش كرده كه مبادا مرهمي براي اين زخم كهنه نيابم.....
مبادا اين زخم عميق ....عميق تر شود..و تا گوشت و استخوانم رسوخ كند!!!!
اين درد.....درد فاطمه ست......درد بقيع ست......درد گريه هاي شبانه ي زهرا ست.........
درد نيمه شب علي ست
درد خلوت علي و زينب و حسين و حسن است............
درد تنهايي .............
درد زخم زبان هاست......................
اي عالم.......نمي بينيد...؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟پس شما از علي چه مي دانيد؟؟!!!!
علي همان مكتب ديده ي رسول است....
مكتب ديده ي آن مرديست كه در كتاب تورات بشارتش آمده.
نه....
شما اين را نمي دانيد برايتان ملموس نيست!
شايد مي دانيد و خود را به كوچه علي چپي مي زنيد كه خودتان برايمان ساختيد!!!!!
بدانيد
بدانيد ما شيعه هستيم و حب پيامبر و اهل بيتمان در دلمان غوغا مي كند.............
ما داغدار زهراييم ...اي بي دين ها چرا با دلمان بازي مي كنيد....
چرا!!!؟؟؟؟؟
چرا؟دست روي قلب هاي سوخته و پاره پاره شده يمان مي گذاريد؟!
ما شيعه علي هستيم....
ما پيروان حقيم ..
و شما چه از دين مي دانيد و چه از عقيده .........
شما جانوران خون خواريد!!!!!!!!!
جانور چه به اين چيز ها....
شما چه را مي خواهيد نشانه بگيريد ؟؟
شما تير انداز هاي ماهري نيستيد.....
شما نقش حيوان گري خود را خوب اموختيد و پياده مي كنيد و السلام.....
...................................................................................................................................
پي نوشت 1:بگو يا علي تا تنها نباشي
چو ديوار محكم و استوار باشي
پي نوشت 2:لبيك
پينوشت3:مرگ بر اسرائيل
مرگ بر امريكا
پينوشت4:مهدي بيا
بيا اي عزيز كرده ي اين همه دل بيا كه التيام اين زخم ها در دست توست
پينوشت 5:
يا حق
صبــر اين تســـبيح هم ديگر تــــمام اســـــت .....
تــــار و پـــود پيـــدا و نخ نما !
شـــــبيه دل نازكـــي هــاي اين روزهـــايم ........
از شـــما چه پنهان ،
مي تــــــرسم بـــند از بــندش پـــــاره شود !
شما بگو ...... العجل بخوانم يا نخوانم ؟
قسمت اين كاروان تشنگي است
مسلم را به زنجير كشيده اند از لبانش خون مي چكد از نامردان آب طلب مي كند
برايش كاسه ي آب مي آورند . خون دندانهاي شكسته شده اش در آب مي چكد ....... آب نجس مي شود.
بار ديگر ....
بار ديگر ....
آري لب تشنه شهيد شدن و بريدن از نفس و كمال انقطاع ويژگي حسينيان است .
مسلم به دنبال بيعت از كوفيان بود و امروز بايد به دنبال مسلم امام باشيم
منتظر تكرار كدام تاريخ مانده ايم . تاريخ همواره در حال تكرار است و امروز حضرت آيت الله خامنه رهبري معظم همان مسلم امام مهدي هستند كه تا به ايشان لبيك نگويم آقا به جمع ما نمي آيد .
مهدي ( عج ) منتظر لبيك هاي ماست . لبيك هايي امتحان شده كه بوي كوفه و كوفيان را ندهد.
به مسلم لبيك نگويي امامت نمي آيد .به مسلم وفادار نماني امامت را شهيد مي كنند . به پاي لبيك ات نماني امامت در پرده محجوب و مهجور مي ماند و چه تفاوتي مي كند امام حاضر باشد و به حقش آشنا نباشي و نشناسي اش و در حجاب غفلت ما پرده نشين تنهايي باشد و يا به خاطر آماده نبودنمان حاضر نباشد....
لبيك يا خامنه اي
لبيك يا مهديا
بوي زهرا-مريم و هاجر از پر چادرت سرازير است
بشكند ان قلم كه بنويسد دمده گشت و دست و پا گير است
